مامانم تموم سال روز توست
سلام جیگر مامانی،امروز اولین جمعه خرداد سال ٩٠. دیشب خیلی سر زده دو مهمان خیلی عزیز داشتیم. سارا و آقا حامد اومدن اینجا، تو حسابی با آقا حامد رفیق شده بودی که حتی موقع خواب هم دست از سرشون ور نمی داشتی همش توی اتاقشون می رفتی و دنبال بازی کردن بودی وقتی هم که رفتند بدت نمی اومد باهاشون بری و حسابی پشت سرشون گریه کردی. رضا جونی این روزا دل مامان برای مامانی و بابا حاجی خیلی تنگ شده مخصوصا اینکه نتونستیم برای دست بوسی روز مادر خدمتشون برسیم، از روزی که خدا تو رو به ما داد و مخصوصا از وقتی که داری مرد می شی (که نمی دونم چند وقت دیگه طول می کشه) مامانی رو بیشتر درک میکنم و دل تنگشون می شم، موهبت وجود مادر کنار آدم چ...
نویسنده :
مامانی رضا جون
17:49